خبرگزاری حوزه | برگزاری رفراندوم و مراجعه به همه پرسی یکی از شیوه های مشارکت مردم در تعیین سرنوشت خویش است که در نظام های سیاسی مختلف مورد پذیرش قرار گرفته، در کشور ما نیز هم تعیین نوع نظام سیاسی کشور در ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ و هم قانون اساسی کشور در دو مرحله (۱۲ آذر ۱۳۵۸ قانون اساسی و ۶ مرداد ۱۳۶۸ اصلاح قانون اساسی) به همه پرسی عمومی گذاشته شده است.
سازوکارهای برگزاری رفراندوم نیز در قانون اساسی به روشنی ترسیم شده است، اما آنچه مایه تعجب است طرح هرازگاه رفراندوم مجدد از سوی برخی جریان ها با ادعاهای واهی است. در این نوشتار نگاهی گذرا به این موضوع خواهیم داشت.
چرایی برگزار نشدن رفراندوم مجدد
۱. هیچ نظام سیاسی در هیچ کجای دنیا، اصل و شالوده حکومتی خود را پس از انتخاب به رفراندوم مجدد نمیگذارد؛ زیرا اصل ثبات و استقرار نظام سیاسی در همه نظام های سیاسی به عنوان یک اصل پذیرفته شده است و بدون ثبات یک نظام سیاسی قادر به انجام وظایف و مسئولیت های خود نخواهد بود، از این رو پس از استقرار نظام سیاسی، موضوع رفراندوم در مورد اصل نظام سیاسی در هیچ یک از قوانین اساسی کشورها در نظر گرفته نشده است، چه اینکه این امر تزلزل در موجودیت نظام سیاسی را به همراه خواهد داشت و در انجام وظایف و مسئولیت ها اختلال ایجاد خواهد نمود و با فلسفه نظام سیاسی در تضاد میباشد. بر این اساس، این مسأله اختصاص به کشور ما نداشته و در همه نظام های سیاسی این مسأله مطرح است و منطقی نیست که جمهوری اسلامی نیز نوع حکومت خود را مجدداً به همهپرسی بگذارد.
۲. در اوایل انقلاب برای استقرار و تعیین نوع نظام سیاسی حاکم بر کشور نیاز به برگزاری رفراندوم بود، امّا این ضرورت در شرایط امروز کشور وجود ندارد و با توجه به استقرار نظام سیاسی نیازی به برگزاری رفراندوم مجدد در این زمینه نیست. در عین حال در قانون اساسی راهکار قانونی مشخصی برای برگزاری رفراندوم در نظر گرفته شده است که در صورت نیاز می تواند مورد استفاده قرار بگیرد.
برخی وجود مخالفت ها و نارضایتی ها را دلیل و مجوزی برای برگزاری ضرورت رفراندوم تلقی می کنند، که اگر این چنین باشد، از آنجا که هیچ نظام سیاسی در هیچ زمانی از وجود مخالف و نارضایتی مردمی خالی نیست، باید در هر برهه زمانی و بنا به خواست افراد، اقدام به برگزاری رفراندوم شود که عملاً امکان پذیر نیست.
وجود احتمال در هر حادثه و پدیدهای وابسته به عوامل و شرایط قابل قبول و تأثیرگذاری است که پذیرش آن را افزایش میدهد، بیشک صرف وجود احتمال هیچ الزامی برای مخاطبان فراهم نمیکند، اگر بنا باشد به صرف احتمال و به خواست هر گروه و نسلی همهپرسی برگزار کنیم این برنامه پایان نخواهد داشت و هر گروهی به صرف احتمال، درخواست برگزاری همهپرسی میکند واین هم عقلاً و هم در عرف حکومتی دنیا پذیرفته نیست، از این جاست که «نظامهایی که مشروعیت خویش را وامدار آرای مردم میدانند و به زعم سردمداران آنها همیشه باید آرای عمومی به نفع آنان باشد تا مشروعیت شان محفوظ بماند، هیچگاه با احتمال تغییر در آراء مردم به انتخابات جدید مبادرت نمیکنند و تاکنون کسی به آنها اشکالی نکرده است، با اینکه به نظر میآید این اشکال به صورت جدی متوجه آنان است....»( مصباح یزدی، محمدتقی، پرسشها و پاسخها، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، ۱۳۷۹، ج ۱، ص ۲۳)
۳. حضور پرشور مردم در صحنه های مختلف دفاع از نظام با وجود همه مشکلات و سختی ها، کارشکنی ها و تبلیغات جبهه رسانه ای دشمنان نظام، نشان از پایبندی نسبت به ارزش ها و اصول اسلامی و انقلابی داشته و نوعی رفراندوم محسوب می گردد و نشانگر آن است که بر فرض برگزاری رفراندوم مجدد، مردم اسلام و جمهوری اسلامی را به عنوان اصول و مبانی ارزشی نظام رها نخواهند کرد.
راه اعمال حق حاکمیت بر سرنوشت خویش تنها از مسیر انقلاب نمیگذرد و برگزاری رفراندوم تنها معیار شناخت دیدگاههای نسل ها پیرامون نظام های سیاسی نیست، بلکه راهکارهای متعددی از قبیل انتخابات، راهپیمایی، نظارت و نقد و بررسی عملکرد مسئولین و... برای اعمال حق حاکمیت نسل ها و شناخت دیدگاههای آنان وجود دارد.
الزام آور بودن رفراندوم برای نسلهای بعدی
اصول و مبانی حاکم بر نظام های سیاسی چیزی نیست که محدود به یک نسل باشد، بلکه برای نسلهای متعدد در نظر گرفته می شود. مبانی حاکم بر فرهنگ و تمدن غربی همچون سکولاریسم، اومانیسم و لیبرالیسم خود را محدود به یک نسل نمی داند و به نسل های بعد نیز اجازه نمی دهد که نسبت به آن رفراندوم برگزار نمایند و آن را زیر سؤال ببرند.
اگر تغییر نظام سیاسی یک امر ذاتاً با ارزش و حق ذاتی هر نسلی باشد، باید پس از هر مدت زمانی که تعداد نسل جوان یک کشور به حد قابل اعتنایی رسید، نظام سیاسی قبل جای خود را به نظام سیاسی مورد نظر نسل بعدی بدهد بدون آنکه این خواست جدید خود را اثبات کرده باشد و معلوم است که به این ترتیب جامعه به چه سرنوشتی دچار خواهد شد و روی ثبات را نیز نخواهد دید، چون نظام سیاسی یک قانون جزئی نیست که با آمد و شد برای خود در حقیقت ثبات و استمرار جامعه را دچار خلل نماید، اصلاً آیا تاکنون در هیچ کشوری ـ با هر شکل از حکومت ـ انتخاباتی به صرف احتمال و ادعا انجام شده است تا نظام جمهوری اسلامی هم چنین کند؟! اگر این ادعا را بررسی کنیم مستلزم تالی فاسد مهمی است، توضیح آن که اگر مردم با انتخابات آزاد نماینده ای را برگزینند و پس از گذشت زمان اندکی احتمال داده می شود رأی دهندگان از نظر خویش برگشته اند، باید تقاضای تجدید انتخابات شود؟! همین احتمال در مورد انتخابات ریاست جمهوری، اعضای شورای شهر، شهرداران و مسئولان دیگر نیز مطرح می شود، اگر در انتخابات به صرفِ احتمال تغییر نظر و رأی مردم ـ که در هیچ زمانی منتفی نیست ـ انتخابات مجدد برگزار گردد، کار دولت ها و حکومت ها فقط برگزاری انتخابات می شود! آیا چنین امری در دنیا پذیرفته است؟! (باقر زاده، محمد رضا، «آیا رأی مردم در رفراندوم به جمهوری اسلامی برای نسلهای بعد هم الزامآور است؟، ماهنامه آموزشی، اطلاع رسانی معارف ، شماره ۵۵، فروردین و اردیبهشت۱۳۸۷)
اصول و ارزش های اسلامی و انقلابی در کشور ما از اموری فطری بوده و چیزی نیست که زمانمند و موقتی و محدود به نسل خاصی باشد، همانگونه که مقام معظم رهبری فرمودند: « برای همهچیز می توان طول عمر مفید و تاریخ مصرف فرض کرد، امّا شعارهای جهانی این انقلاب دینی از این قاعده مستثنا است؛ آنها هرگز بیمصرف و بیفایده نخواهند شد؛ زیرا فطرت بشر در همه عصرها با آن سرشته است. آزادی، اخلاق، معنویّت، عدالت، استقلال، عزّت، عقلانیّت، برادری، هیچ یک به یک نسل و یک جامعه مربوط نیست تا در دورهای بدرخشد و در دورهای دیگر افول کند. هرگز نمی توان مردمی را تصوّر کرد که از این چشماندازهای مبارک دلزده شوند. هرگاه دلزدگی پیش آمده، از رویگردانی مسئولان از این ارزشهای دینی بوده است و نه از پایبندی به آنها و کوشش برای تحقّق آنها. انقلاب اسلامی همچون پدیدهای زنده و بااراده، همواره دارای انعطاف و آماده تصحیح خطاهای خویش است، امّا تجدیدنظرپذیر و اهل انفعال نیست. به نقدها حسّاسیّت مثبت نشان می دهد و آن را نعمت خدا و هشدار به صاحبان حرفهای بیعمل می شمارد، امّا به هیچ بهانهای از ارزشهایش که بحمدالله با ایمان دینی مردم آمیخته است، فاصله نمی گیرد... جمهوری اسلامی، متحجّر و در برابر پدیدهها و موقعیّتهای نو به نو، فاقد احساس و ادراک نیست، امّا به اصول خود بشدّت پایبند و به مرزبندیهای خود با رقیبان و دشمنان بشدّت حسّاس است. با خطوط اصلی خود هرگز بیمبالاتی نمی کند و برایش مهم است که چرا بماند و چگونه بماند. بیشک فاصله میان بایدها و واقعیّتها، همواره وجدانهای آرمانخواه را عذاب داده و می دهد، امّا این، فاصلهای طیشدنی است و در چهل سال گذشته در مواردی بارها طی شده است و بیشک در آینده، با حضور نسل جوان مؤمن و دانا و پُرانگیزه، با قدرت بیشتر طی خواهد شد ». (مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم انقلاب؛ ۲۲/۱۱/۱۳۹۷)
نسل های بعد قرار است چه چیزی را موضوع رفراندوم قرار دهند آیا اسلامی بودن نظام و ارزشی بودن آن را به رفراندوم خواهند گذاشت؟ مگر مشکلات و کاستی ها برآمده از اسلامی بودن نظام بوده است و یا اسلام و ارزش های دینی مانعی برای دستیابی به سعادت و پیشرفت مادی و معنوی هستند که به رفراندوم گذاشته شود؟ آیا اسلامی بودن نظام قابل واگذاری به رفراندوم است. آیا پس از برپایی نظام اسلامی با آن همه مجاهدت و ایثار و جانفشانی ها، نظام می تواند برای نخواستن اسلام رفراندوم برگزار نماید، البته مردم اگر از همراهی با نظام اسلامی سر باز زنند، در عمل مقبولیت نظام اسلامی و پشتوانه مردمی نظام از بین خواهد رفت، اما تا زمانی که مردم پشتیبان نظام هستند و در دفاع و پشتیبانی از آن مصمم هستند، نمی توان به صرف برخی انتقادها و مخالفت ها، دست از اصول و مبانی ارزشی انقلابی و اسلامی برداشت، ضمن آنکه از منظر مبانی دینی اساساً مشروعیت و حقانیت نظام اسلامی به خواست و تمایل و یا نخواستن و تمایل نداشتن آنها وابسته نبوده و وابسته به اذن الهی است؛ زیرا خداوند متعال مالک و خالق همه هستی است و تصرف در امور عالم و انسانها نیازمند رضایت و اذن اوست و این اذن را خداوند به معصومین علیهم السلام در عصر حضور و نائب عام آنها در عصر غیبت داده است. مردم در برپایی و فعلیت بخشیدن به حکومت دینی تأثیر گذار هستند و مقبولیت آن را رقم خواهند زد نه مشروعیت آن را.
حضور پر رنگ نسل جوان در دفاع از ارزش های انقلابی و اسلامی و ترسیم صحنه های زیبای همراهی با انقلاب اسلامی از سوی این نسل که حضرت امام و جنگ را ندیده اند در راهپیمایی ها، انتخابات، مراسمات مذهبی و گروههای جهادی و رقابت برای دفاع از کشور به عنوان مدافعان حرم و... نشان از زنده بودن آرمان ها و ارزش های انقلاب در میان نسل حاضر دارد. طرح مسأله شکاف نسلی و ادعای تفاوت ارزشهای سیاسی نسل نو با نسل گذشته، از سوی دشمنان با هدف تأثیر گذاری بر اذهان جامعه و تضعیف نظام صورت می گیرد، کیست که نداند دشمنان نظام و رسانه های وابسته و معلوم الحال که برای نسل کنونی کشور ما به ظاهر دل می سوزانند، با وجود گذشت چندین قرن از انقلابهای خود و انتخاب نوع نظام سیاسی توسط نسل های بسیار دور و مخالفت ها و اعتراض های جدی با نظام های حاکم، حاضرنیستند، نسخه رفراندوم را برای نسل جوان خود توصیه کنند!. مردم و به ویژه نسل جوان باید هوشیار باشند و بدانند که این جریان ها که از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تا کنون از هیچ اقدامی در دشمنی با نظام اسلامی و مردم دست برنداشته اند و سالهاست که تحریم های ظالمانه و غیر انسانی را بر کشور و مردم ما تحمیل کرده اند، هیچگاه خیرخواه کشور و آنان نبوده و نیستند. به راستی اگرآنان از سر دلسوزی این موضوع را مطرح می کنند چرا چنین نسخه هایی را برای تنها برای کشور ما تجویز نموده و برای کشورهای خود ارایه نمی دهند.؟!
منبع: مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات (حوزههای علمیه)